صرفنظر از سن، جنسیت و موقعیت جغرافیایی، تعداد افرادی که احساس تنهایی میکنند، روبه افزایش است. خودافشاگری دربارهی احساس تنهایی، شکلهای مختلفی دارد. از یک عبارت سادهی «من تنها هستم» گرفته تا اندیشههای دقیق دربارهی دلایل اصلی احساس تنهایی خود. تنهایی شاید از فقدان یک فرد صمیمی یا مشارکت کم در گروههای اجتماعی ناشی شود. برخی پژوهشگران بر این باورند که احساس تنهایی، تجربهی ناخوشایندی است که زمانی رخ میدهد که شبکهی روابط اجتماعی یک فرد از جنبههای مهمی دچار کمبود باشد. احساس تنهایی زمانی به عنوان یک بیماری در نظر گرفته میشود که تحمیلی بوده و دیگران هم در تنها شدن انسان نقش داشته باشند. بر اساس گروهی از پژوهشها، یکی از مواردی که که نقش پر رنگی در ایجاد احساس تنهایی دارد، کنشها و واکنشهای افراد در شبکههای اجتماعی است که میتواند تحمیل تنهایی باشد. با توجه به فراگیری تکنولوژی، جای تعجب نیست که توجه ویژهای به رابطهی میان تکنولوژی و مشکلاتی از جمله احساس تنهایی وجود داشته باشد. پژوهشهای موجود دربارهی رابطهی میان احساس تنهایی و استفاده از تکنولوژی را میتوان در یکی از این دو دستهی وسیع قرار داد: 1. دستهای که تکنولوژی را عاملی برای ایجاد یا تشدید احساس تنهایی در افراد میداند. 2. دستهای که باور دارد تکنولوژی میتواند از ایجاد احساس تنهایی جلوگیری کرده و یا به افراد، برای درخواست حمایت و کنار آمدن با مسائل کمک کند. در حقیقت، برخی از مطالعات نشان دادهاند که درجوامع مشخصی، استفاده از فیسبوک با افزایش رضایت از زندگی همراه بوده است. البته با توجه به افزایش تنوع و گسترش شبکههای اجتماعی، به مطالعات بیشتری در این زمینه نیاز است.
شبکههای اجتماعی، مانند توییتر، به مردم اجازه میدهند تا احساس تنهایی گذرا یا ماندگار خود را بیان کرده و از دیگران قوت قلب و حمایت اجتماعی دریافت کنند. این مطالعه، از این دیدگاه نظری به توییتر میپردازد که سرویسهای شبکههای اجتماعی به طور مشخص یک فضای اجتماعی- تخصصی را فراهم کرده که قابلیتهای فردی، به آن شکل میدهند. یعنی افراد، قالب آن را با توجه به بستری که برای حرفه یا نیاز خود به آن نیاز دارند، مثلاً در زمینهی هنر، مهندسی، سیاست، بیان احساسات، ادبیات و… تعریف میکنند. شکلدهی اجتماعی (social shaping) نه تنها از گسترش تکنولوژیهای جدید حمایت میکند، بلکه استفاده از آنها را، به عنوان بخشی جداییناپذیر از جامعه شکل داده و ترویج میکند. پژوهشی، چنین اظهار داشته است که یک دگرگونی فرهنگی رخ داده و فعالیتهای آنلاین را به شکل جدی، بخشی از فعالیتهای روزانه قرار داده است، که به آن “بهنجاری روزانهی دیجیتال” (digital everyday normality) گفته میشود. در نتیجهی افزایش استفادهی هنجاری- اجتماعی از توییتر، توییتها به عنوان یک ارتباط با واسطه و یک روش استفادهی روزمره از تکنولوژی، در نظر گرفته میشوند. بنابراین، هنگامی که ساختارهای حمایتی حضوری ضعیف عمل کرده یا فرد اینطور ادراک میکند که حمایتی وجود ندارد، رفتارهای حمایتطلبانه و حمایت برخاسته از ارتباط آنلاین در توییتر، دارای پتانسیل چشمگیری برای تأثیرگذاری در روابط هستند. به همین دلیل، اطلاعات مربوط به توییتر، نقش مهمی در شناسایی یک پدیدهی اجتماعی در مقیاس بزرگ، مانند احساس تنهایی و انزوا دارند. این مقاله، بیشتر از جستجو برای تشخیص این موضوع که آیا استفاده از توییتر، ایجادکننده، تشدیدکننده و یا تضعیفکنندهی احساس تنهایی است، به بررسی خودافشاگری احساس تنهایی معاصر، در توییتر میپردازد.
احساس تنهایی، مستقیماً، با نتایج منفی بر روی سلامتی فرد مرتبط بوده است. در این راستا در سالهای اخیر، پژوهشگران روشهایی را نشان دادهاند که در آنها، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی میتوانند بهعنوان بستری برای افشای اطلاعات شخصی عمل کنند. برای مثال، بوسیلهی تمرکز پژوهشها بر روی زمینههایی از جمله بیان سیاسی، سلامتی و تندرستی، و همچنین جنبههای پیش پا افتادهتر زندگی روزمره. افشاگری در زمینهی سلامتی، نه تنها میتواند مجرایی جهت دریافت حمایت برای افراد حمایتطلب باشد، بلکه میتواند اطلاعات ارزشمندی برای اهداف سلامت عمومی، مانند شناسایی گسترش علائمی شبیه علائم آنفولانزا، شناسایی علائم افسردگی و اطلاعات بیماریشناسی فراهم کند و این اطلاعات میتوانند بر سیاستها و تصمیمات سلامت عمومی تأثیرگذار بوده و آنها را شکل دهند. برای مثال، بر اساس آمارها، رابطهی چشمگیری میان تعداد توییتهای مرتبط با الکل که در هر ساعت، در یک منطقهی جغرافیایی مشخص گذاشته میشود با تعداد مراجعان به بخشهای اورژانس، برای مسائل مرتبط با الکل وجود دارد. بنابراین اینطور پیشنهاد میشود که با نظارت بر زمان واقعی این محتواها، شاید بتوان افزایش ناگهانی تعداد مراجعان، به بخشهای اورژانس محلی را پیشبینی کرد.
با این وجود، خطراتی نیز در این خودافشاگریها وجود دارد. به اشتراک گذاشتن مسائل شخصی، به صورت مجازی، موجب از بین رفتن حریم شخصی میشود که ممکن است آسیبپذیری فرد را افزایش دهد. این احتمال نیز وجود دارد که عدهای از کاربران از تصمیم خود برای شریک شدن اطلاعات شخصی پشیمان شوند. برای مثال، واکنش منفی مخاطب و ایجاد توهین، که نگرانی فرد از دیدگاه دیگران نسبت به خود را به دنبال دارد، پست گذاشتن در حالتی که احساسات فرد تشدید شده، الکل یا مواد مصرف کرده است و نمیتواند عواقب کار خود را در نظر بگیرد، یا ممکن است این پشیمانی از شکستن تصادفی و بدون قصد مرزهای اجتماعی باشد. در مطالعات مرتبط با توییتر هم مشخص شد که توییتهای فرستاده شده در حالتهای احساسات تشدید شده، که عموماً وضعیت برونریزی احساسی دارند، اغلب موجب پشیمانی فرد میشوند. همچنین، مخاطبان شبکههایی مانند توییتر از گروههای متنوعی تشکیل شدهاند، که همین موضوع منجر به “فروپاشی مفهوم” (context collapse) میشود. چنین مسألهای برای کاربران میتواند مشکلساز باشد، زیرا محتوایی را در یک پلتفرم، که گروههای مختلفی به صورت همزمان حضور دارند، به اشتراک میگذارند و ممکن است برای بسیاری از این گروهها، چنین محتوایی خوشایند یا مناسب نباشد. علاوه بر حس پشیمانی، افشاگری شخصی، بر میزان موفقیت کاربران در به دست آوردن دنبالکنندگان نیز میتواند تأثیرگذار باشد. نتایج یک پژوهش درازمدت نشان میدهند که حسابهای کاربری حاوی محتواهای مثبت، موفقیت بیشتری در به دست آوردن دنبالکنندگان دارند.
ایدهی موقتی بودن احساس تنهایی و اهمیت آن، موضوع جدیدی برای بررسی نبوده و تأکید دارد که احساس تنهایی گذرا، به سرعت به وجود آمده و به همان سرعت از بین میرود. همچنین کاربران رسانههای اجتماعی، اغلب، پستها را بهعنوان «جریان آگاهی» به اشتراک میگذارند و تجربیات خود را در حین وقوع رویدادها یا تجربیات خود از احساسات خاصی را با دیگران شریک میشوند. مثلاً مسئول روابط عمومی یک سازمان، خبر جدیدی را نشر میکند یا اعضای یک خانواده خبر فوت یکی از عزیزانشان را از طریق توییتر اعلام میکنند.
درنهایت، میتوان چنین نتیجه گرفت که کاربران، از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی استفاده میکنند تا احساس تنهایی و احساسات شخصی خود را بازگو کنند. با این وجود، عمق این افشاگریها با هم متفاوت هستند. این افشاگریهای افراد، نقش مفید رسانههای اجتماعی را در دریافت حمایت برای کسانی که وقتی احساس تنهایی میکنند، به افراد خانواده یا دوستان خود جهت ابراز آن دسترسی ندارند و به دنبال حمایت هستند، را برجسته میکند. این پلتفرمها، به عنوان شبکهی حمایتی متقابل استفاده میشوند و همین موضوع در بعضی از موارد، باعث خودافشاگری دوطرفه میشود. این بدان معناست که وقتی افرادی، احساس تنهایی خود را به اشتراک میگذارند و در جستجوی حمایت هستند، عدهای دیگر از کاربران برای فراهم کردن این حمایت، درمورد تجربیات مشابه گذشتهی خود گفتگو میکنند. در رابطه با زمانبندی، مشخص شد که رفتارهای کاربران، متناسب با تغییر روز هفته و ساعات یک روز، تغییر میکنند. توییتهایی که آخر هفتهها و در شبها فرستاده میشوند، کوتاهتر، غمگینتر و از نظر محتوایی منفیتر بوده و بیشتر در مورد احساسات و هیجانهای افراد هستند. آخر هفتهها که افراد معمولاً درگیر کار یا درس نیستند و انتظار دارند که معاشرت نزدیک داشته باشند ولی آن را دریافت نمیکنند، تنهایی خود را در شبکههای اجتماعی بازتاب داده و به اشتراک میگذارند. افراد در این زمانها و یا زمانهای مشابه، مانند تعطیلات، بیشترین آگاهی را از فقدان حمایت هیجانی یا اجتماعی خود دارند. در مقابل، کاربران در طول هفته، برای ارسال توییتهای خشمگین مرتبط با تنهایی از توییتر استفاده میکنند.
یافتههای این پژوهش، بستری برای پژوهشهای آینده در زمینهی تکنولوژیهای اجتماعی فراهم میکند، به خصوص آن دسته از تکنولوژیهایی که افراد، به واسطهی آنها، دربارهی دنیای واقعی و احساسات خود، باهم گفتگو میکنند.
منبع: Mahoney, J., Le Moignan, E., Long, K., Wilson, M., Barnett, J., Vines, J., & Lawson, S. (2019). Feeling alone among 317 million others: Disclosures of loneliness on Twitter. Computers in Human Behavior, 98, 20-30.
تألیف و ترجمه: دکتر مهدی علیمحمدی، الهه دهقانی
طراح تصویر: پارسا رستمی