خودکشی و فرآیندهای تکاملی (2)

خودکشی و فرآیندهای تکاملی (2) 150 150 دکتر مهدی علی محمدی

 

خودکشی و رفتار اجتنابی

به نظر می‌رسد که انسان‌ها در فرآیند خودکشی، سه نوع سیستمی را فعال کرده که حیوانات طعمه، هنگام رویارویی با تهدید شکارچی، از مشابه آن‌ها استفاده می‌کنند. این سیستم‌ها عبارتند از: 1. سیستم واکنش جنگ-گریز-سکون (FFFS)، (این سیستم به این شکل است که در واکنش جنگ، حیوان یا انسان عصبانی شده و برای حفظ بقای خود می‌جنگد و یا شکار می‌کند، در واکنش گریز، موجود وقتی می‌ترسد فرار می‌کند و سیستم بدنی او به گونه‌ای تنظیم می‌شود که سرعت او، نسبت به حالت عادی، به شدت افزایش می‌یابد، در واکنش سکون، موجود یا از ترس زیاد شوکه شده و قادر به فرار یا حمله نیست، یا اینکه اصطلاحاً خود را به موش‌مردگی می‌زند و برای محافظت از خود بی‌حرکت می‌ماند. زیرا بعضی از حیوانات مانند ببر یا گربه، ترجیح می‌دهند از حیوان زنده‌ای که شکار کرده‌اند، تغذیه کنند) 2. سیستم فعال‌سازی رفتاری (BAS)، (این سیستم با محرک‌ها فعال می‌شود. مثلا ًمحرک‌هایی مانند غریزه‌ی تولید مثل، باعث گشتن به دنبال جفت می‌شود، یا گرسنگی باعث فعال شدن رفتارهای مرتبط با جست و جوی غذا می‌شود)، و 3. سیستم بازداری رفتاری (BIS)، (یعنی کاهش رفتار یا حذف رفتارهای خاص. مثل نیاز داشتن به خواب ولی تلاش برای بیداری). برای مثال خطر مرگ، یکی از محرکه‌های اصلی است که باعث می‌شود حیوانات، هوشیاری و برانگیختگی خود را هم‌زمان با “رفتارهای متوقف‌کننده” افزایش دهند. مثلا، حضور یک شکارچی، سیستم واکنش جنگ-گریز-سکون را فعال کرده، برانگیختگی و هوشیاری را بالا برده و موجود مورد حمله را برای فرار یا جنگ آماده می‌کند (FFFS). از طرفی می‌تواند موجب شود که رفتارهای تولیدمثلی یا رفتارهای مرتبط با جستجوی غذا در این موجود کاهش یابد، یعنی برخلاف (BAS) عمل کردن، یا به طور کلی، این موجود، برای جلوگیری از رویارویی با شکارچی، تمام فعالیت‌هایش را یک‌مرتبه کاهش دهد (BIS).

در واکنش‌های دفاعی اجتنابی، سیستم بازداری رفتاری، از طریق فعال شدن هم‌زمان سیستم فعال‌سازی رفتاری و سیستم واکنش جنگ-گریز-سکون عمل می‌کند، به همین دلیل است که وقتی دو سیستم با هم در تقابل هستند، مانع از انجام رفتار مرتبطه شده و سیستم بازدارنده عمل می‌کند. افرادی که قصد اقدام به خودکشی دارند نیز، تمامی این الگوها را از خود نشان داده‌اند. کسانی که خودشان هم‌زمان، نقش طعمه و شکارچی را بازی می‌کنند. این‌طور به نظر می‌رسد که مشغولیت ذهنی به مرگ و نیت خودکشی، از ویژگی‌های خطر خودکشی قریب‌الوقوع در افراد است. حالت‌های متوقف‌کننده و بیش‌برانگیختگی، که معمولاً باهم در تضادند، از ویژگی‌هایی هستند که کمتر در افرادی که خطر خودکشی قریب‌الوقوع را تجربه می‌کنند، مورد بررسی قرار گرفته‌اند. پدیده‌های متوقف‌کننده می‌توانند شامل این موارد باشند: کناره‌گیری اجتماعی، ترک فعالیت‌ها (برای مثال، کسی که برای سال‌ها، روزانه الکل مصرف کرده است، آن را به یکباره کنار می‌گذارد)، و کاهش وزن قابل توجه، که نتیجه‌ی گرسنگی دادن به خود است. تمامی این ویژگی‌ها، در ساعات و روزهای پیش از مرگ خودخواسته‌ی افراد، مشاهده شده است. چندین نمود بیش‌برانگیختگی نیز، به افکار و رفتارهای خودکشی و مرگ مرتبط بوده‌اند، که شامل دلشورگی، بی‌خوابی، کابوس و تندمزاجی می‌شوند. تندمزاجی ایجاد شده می‌تواند ناشی از حس چندشی نسبت به خود یا دیگران باشد.

گرچه هر دو حالت‌های بیش‌برانگیختگی و متوقف‌کننده، پاسخ‌های اجتنابی رایج دخیل در خودکشی بوده‌اند، اما همراهی مشترک آنها در خودکشی، تحت بررسی تجربی کمی قرار گرفته است.

سیستم تصمیم‌گیری مبتنی بر فرااجتماعی بودن و پاسخ اجتنابی در خودکشی

با توجه به آنکه هر دوی این دیدگاه‌های نظری (فرااجتماعی بودن و پاسخ اجتنابی)، در ساختارهای تکاملی یافت شده‌اند، چنین انتظار می‌رود که حداقل برخی از مؤلفه‌های این فرآیندهای تکاملی را به صورت تجربی، مورد مطالعه قرار دهند. در واقع، بسیاری از مطالعات دریافته‌اند که فرآیندهای شناختی، زیستی و رفتاری مشخصی، که دو سیستم متمایز تصمیم‌گیری را شامل می‌شوند، به صورت متفاوت در بین افراد متمایل به خودکشی عمل می‌کنند. سیستم اول، بسیار فعال و غیرارادی است و وظیفه‌ی انجام کارهایی چون شهود، بروز خشم و خطر بالقوه را برعهده دارد و به آن‌ها پاسخ می‌دهد. سیستم اول را می‌توان یک سیستم فعال‌کننده و هوشیارکننده در نظر گرفت که شباهت زیادی به حالت بیش برانگیختگی ایجاد شده توسط سیستم فعال‌سازی رفتاری و سیستم جنگ-گریز-سکون دارد. سیستم دوم، بسیار درگیرتر و پرتلاش‌تر است، و در عملیات‌هایی مانند محاسبه‌ی مسائل شمارشی پیچیده یا تمرکز بر لذت طولانی‌مدت استفاده می‌شود. این سیستم به تلاش بالایی نیاز دارد و رفتارهای سیستم اول را تنظیم می‌کند. بنابراین، ناکارآمدی در سیستم دوم، با نقص در پاسخ سیستم بازداری رفتاری همزمانی دارد. چنین امری منجر به بی‌نظمی در سیستم فعال‌سازی رفتاری و سیستم جنگ-گریز-سکون (زیرا همانگونه که اشاره شده، سیستم بازداری رفتاری، از طریق فعال شدن هم‌زمان سیستم فعال‌سازی رفتاری و سیستم واکنش جنگ-گریز-سکون عمل می‌کند) و اختلال در توانایی جلوگیری از رفتارها، تصمیمات و محاسبات مرتبط با سیستم اول می‌شود.

مطالعات متعددی، نقش سیستم اول و دوم را در خودکشی نشان داده‌اند. برای مثال، قشر پشتی‌جانبی پیش‌پیشانی مغز (DLPFC)، که با کارکردهای سیستم دوم و مهار پاسخ‌های سیستم اول مرتبط است، در افرادی که قبلاً اقدام به خودکشی کرده‌اند، به شکل قابل توجهی باریک‌تر بودند. به طور مشابه، مطالعات دیگری نشان دادند که جریان خون دریافتی DLPFC در افرادی که خودکشی کرده‌اند، در مقایسه با افراد افسرده که خودکشی نمی‌کنند، به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. بعضی از داروهای تجویزی برای افراد افسرده که اقدام به خودکشی کرده‌اند یا احتمال خودکشی در آن‌ها زیاد است، عوارضی از قبیل فشار خون دارند. مثلاً مهارکننده‌های مونوآمین اکسیداز با نام اختصاری MAOI در درمان افسردگی بسیار رایج است، اما با توجه به خطر افزایش فشار خون و توصیه‌های غذایی پیچیده‌ای که باید رعایت شوند، خیلی کم توسط روانپزشکان تجویز می‌شوند. مثلاً مصرف پنیر، جگر، سوسیس و آبجو، به شکل همزمان با این داروها باعث مرگ ناشی از افزایش فشار خون و سکته‌ی مغزی می‌شود.

با توجه به شواهد رفتاری موجود از نقش سیستم‌های اول و دوم در رفتارهای خودکشی، الگوهایی وجود دارند که مشکلات مشابهی را در مهار پاسخ سیستم اول نشان می‌دهند. برای مثال، یک مطالعه نشان داد که مسیر افکار و رفتارهای خودکشی به گونه‌ای است که در ابتدا، افکار خودکشی انعطاف‌پذیرتر بوده و محیط فرد ممکن است تأثیرگذارتر باشد، در حالی که در مراحل بعدی فرآیند خودکشی، رفتارها ریشه‌‌ای‌تر شده و با بیماری روانی زمینه‌ای فرد مرتبط می‌شوند، به گونه‌ای که تمایلات رفتاری خودکشی به جای یک تلاش حساب شده، شبیه به یک اجبار می‌شوند. پژوهش‌های جدید صورت گرفته بر نوجوانانی که اقدام به خودکشی داشته‌اند، نشان می‌دهند که عده‌ای از آن‌ها گزارشی از افکار خودکشی نداشته‌اند، اما همگی یا از آکاتیزیای شدید (به عنوان مثال بی‌قراری فیزیکی) در پاسخ به دارو، یا از علائم اختلال سازگاری شدید ناشی از یک عامل استرس‌زا و یا از هر دو عامل، در رنج بوده‌اند. علاوه بر این، نوجوانان مورد بررسی در این مطالعه، اقدام به خودکشی را به عنوان یک نتیجه‌ی مستقیم از یک عامل استرس‌زا گزارش کردند، تقریباً به عنوان یک تکانه. بر اساس مطالعات، اینطور به نظر می‌رسد که در بین افراد با تمایلات خودکشی، سیستم دوم با موفقیت سیستم اول را سرکوب نمی‌کند، و علاوه بر این، به نظر می‌رسد که فعال‌سازی و برانگیختگی موجود در بین این افراد، به خوبی با پاسخ‌های اجتنابی، که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، همخوانی دارند.


منبع: Chiurliza, B., Rogers, M. L., Schneider, M. E., Chu, C., & Joiner, T. E. (2018). Evolutionary processes in suicide. Current Opinion in psychology, 22, 84-88

تألیف و ترجمه: دکتر مهدی علی‌محمدی، الهه دهقانی

طراح تصویر: پارسا رستمی

دکتر مهدی علی محمدی، روانشناس و مشاور

دکتر مهدی علی محمدی عضو رسمی سازمان نظام روان شناسی و مشاوره با شماره پروانه 6881 و شماره عضویت 12319 دارای مدرک دکترای تخصصی مشاوره بیش از یک دهه است که با آگاهی و تسلط کامل بر تکنیک‌ها و راهبردهای مشاوره و روان درمانی به عنوان روانشناس – مشاور خانواده – گروه درمانگر و مشاور شغلی سازمانی فعالیت می‌کند. احترام و شفقت، تخصص گرایی، حفظ حریم خصوصی و نتیجه گرایی، چهار ارزش اصلی دکتر مهدی علی محمدی برای ارائه خدمات مشاوره به مراجعان خود است.

© تمامی حقوق برای دکتر مهدی علی محمدی محفوظ است.